صاعقه قسمت 4

18:00 1402/2/6 | Fateme Hashemi

سلام چه خبر داستان های سونیک رو دوست داری منم دوست دارم نظر فراموش نشود من برم برو ادامه مطلب

کتی قسمت۴

__________

اون دختر

ناگهان دود همه جارو گرفت یک چیزی رو هوا هست اون چیه یا کیه

؟؟؟ وای نه سونیک ای اکس ای معلوم نیست این سونیک کجای کاش زود تر بیاد ها این د ختر دیگه کیه

من به سونیک ای اکس نگاه می کردم اهی کشیدم و گفتم وقت انتقام گرفتن یک هو یک خارپوشت ابی رنگ هم اومد

سونیک امی من اومدم سرش رو چرخوند او نه سونیک ای اکس ای هم هست اون دوختر دیگه کیه امی حواست هست

من پس اسم اون دوختر امی هست

امی اره نمیدونم بیا ازش بپرسیم سونیک

من پس اسم اون خار پوشت هم سونیک چقدر اون دو تا شبیه هم هستن �سونیک و سونیک ای اکس رو میگه عزیزان� ولش کن

سونیک ای اکس ای وقتشه که همتون رو بکشم

اومدم جلو و گفتم

خواب دیدی خیر باشه نفش عمیقی کشیدم و اماده حمله شدم

سونیک ای اکس ای تو فکردم مردی امروز روز اخر زندگیت هست

من مردم از ترش

بهش حمله کردم امی سونیک همین جوری داشتن منو نگاه می کردن و تعب کرده بودن با یک پرش شرع کردم چرخیدم و یه زربه زدم کمی عقب رفت اون هم شروع کرد اومد سمتم و سرع کرد به مشت زدن وقت دو تا مشت خوردم از ده تا و زربه دوم روهم زدم و روی پشته بوم فرود اومدم بعد شروع کردم به چرخیدن و یک ضربه دیهم بهش زندم اونم به من یک زربه زد باعث شد به دیوار بخورم یک هونوری سمتن اومد بعد احساس درد شدیدی کردم و روی زمین افتادم بلند شدن برام سخت شده بود همه جام درد میکرد اهی کشیدم و گفتم نباید شکست بخورم بلند شدم دستم مشت بود از شدت عصبانیت

سونیک هی دو ختر این حلقه رو بگیر ازش برای قدرت گرفتن و چرخش قوی تر استماده کن

امی و سونیک داشتن با یک جوجه تیغی سبز رنگ می جنگیدن من هم رفتم سر جنگ خود حلقرو توی دستم گرفتم احساس قدرت می کردم لبخندی روی لبم اومد و شروع به چرخیدن کردم قدرت و سرعت چرخیدم بیشتر شده بود به قدری که به سختی من رو میدید پنج تا ضربه به این حالت بهش زدم بعد هم افتاد زمین ولی سریع بلند شد

سونیک ای اکس ای دفع بعد می کشمت

من خواهیم دید

رفت و دست اون جوجه تیغی سبز رنگ رو گرفت و رفت

من هی سونیک ازت ممنونم

سونیک اسم من رو از کجا می دونی

من وقتی داشتی با امی حرف می زدی فهمیدم

امی جالبه

سونیک حات خوبه

من اره  راستی فقت شما دونفر می جنگین یا...

سونیک نه من و امی تنها نیستیم ما یک گروه هستیم

من باشه و راستی اینم حلقت

سونیک من ازینا زیاد دارم این ماله تو

من ممنون من ربرم بای

امی و سونیک بای

رسیدم خونه و خلقه رو روی پاتختی گذاشتم و رفتم که ناهار اماده کنم

سونیک

____________________

رسیدیم خونه

تیلز سلام سونیک

من سلام تیلز چزی بدست اوردی

تیلز بله راجب او گروه اسمش و مکانش رو فهمیدم

سونیک خوب به گو

ادامه دارد 🌀🌀